کد مطلب:210817 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:138

درس ارشاد
یا اباجعفر مالكم و للناس كفوا عن الناس و لا تدعوا احدا الی هذا الامر فوالله لو ان اهل السموات و الارض اجتمعوا علی ان یضلوا عبدا یرید الله هداه ما استطاعوا ان یضلوه. كفوا عن الناس و لا یقل احدكم اخی و عمی و جاری



[ صفحه 322]



فان الله جل وعز اذا اراد بعبد خیرا طیب روحه فلا یسمع معروفا الا عرفه و لا منكرا الا انكره ثم قذف الله فی قلبه كلمة یجمع بها امره

فرمود ای پسر نعمان چرا از مردم دوری می كنی و خودداری از معاشرت با آنها می نمائی این امر شایسته مسلمان نیست مسلمان باید در اجتماع باشد و هر ناگواری را بر خود حمل كند و رهبر دیگران باشد هیچ كس را به چنین حالتی دعوت مكن به خدا سوگند اگر اهل آسمان و زمین جمع شوند كه بخواهند بنده ای را گمراه كنند و خداوند بخواهد او را هدایت كند هیچ نیروئی استطاعت گمراهی او را نخواهد داشت.

آری شما از مردم كناره كنید بدین معنی كه معاشرت و مخالطه زیاد نداشته باشد مگوئید برادر و عمو و سرور و سالار كه مجبور شوید وظایف برادری و بزرگ تری و همسایگی و سالاری را هم برآورید - خداوند تعالی وقتی بخواهد بنده ای را به خیری برساند روح او را پاك و پاكیزه می گرداند به طوری كه هیچ معروفی را جز معروف حق و هیچ منكری را جر منكر حق نشناسد.

آنگاه به دل او الهام می كند كه در آن مورد معروف یا منكر قیام نماید.

نگارنده گوید بارها امتحان نموده ام دلها دست خداوند است افكار و اندیشه ها در اراده خداوند است هر چه او بخواهد دلها و اندیشه ها متوجه آن می شوند.

پس باید از خدا خواست تا مشكلات زندگی را حل فرماید و در راهی كه سعادت آدمی در آن است الهام و رهبری نماید تا آن راه را پیشه ساخته و به كمال مطلوب برسد.